درباره وبلاگ


به وبلاگ بچه های آسمانی خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
  • بچه های پیام نور زهک
  • جی پی اس موتور
  • جی پی اس مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بچه های آسمانی و آدرس bacehay-asemani.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:






Alternative content



دریافت كد ساعت
بچه های آسمانی




شهید بابایی  

شهيد بابايي در سال 1329، در قزوين ديده به جهان گشود. دوره ابتدايي و متوسطه را در همان شهر طي نمود و در سال 1348، به دانشكده خلباني نيروي هوايي راه يافت و پس از گذرانيدن دوره آموزش مقدماتي براي تكميل دوره به آمريكا اعزام شد

 

با ورود هواپيماهاي پيشرفته اف ـ 14 به نيروي هوايي ، بابايي كه جزو خلبانهاي تيزهوش و ماهر در پرواز با هواپيماي جنگي اف ـ 5 بود، به همراه تني چند از خلبانان براي پرواز با هواپيماي اف ـ 14 انتخاب و به پايگاه هوايي اصفهان منتقل شد
با اوجگيري مبارزات مردم عليه نظام ستمشاهي، بابايي به عنوان يكي از پرسنل انقلابي، در جمع ديگر افراد متعهد ارتش وارد ميان مبارزه شد
پس از پيروزي انقلاب، وي گذشته از انجام وظايف روزمره، سرپرست انجمن اسلامي پايگاه نيز شد. شهيد بابايي با دارا بودن تعهد، ايمان، تخصص و مديريت اسلامي چنان درخشيد كه شايستگي فرماندهي وي محرز و در تاريخ 7/5/1360 فرمانده پايگاه شد
شهيد بابايي، با كفايت، لياقت و تعهد بي پاياني كه در زمان تصدي فرماندهي پايگاه اصفهان از خود نشان داد؛ در تاريخ 9/9/62 با ارتقاء به درجه سرهنگي به سمت معاون عمليات نيروي هوايي ارتش منصوب و به تهران منتقل گرديد. او با روحيه شهادت طلبي به همراه شجاعت و ايثاري كه در طول سالهاي دفاع مقدس به نمايش گذاشت، صفحات نوين و زريني برتاريخ نيروي هوايي ارتش افزود و با بيش از 3000ساعت پرواز با انواع هواپيماهاي جنگنده، قسمت اعظم عمر خويش را در پروازهاي عملياتي و يا قرارگاه ها و جبهه هاي جنگ در غرب و جنوب كشور سپري كرد و چهره آشناي «بسيجيان» و يار وفادار فرماندهاي قرارگاه هاي عملياتي شناخته شد و تنها از سال 1364 تا هنگام شهادت، بيش از 60 مأموريت جنگي را با موفقيت كامل به انجام رسانيد

  شهید بابایی



سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 19:0 ::  نويسنده : پویا


چگونگي تجاوز نيروهاي عراقي به منطقه غرب دزفول ــ شوش

با آشكار شدن قرائن و شواهد تك قريب‌الوقوع دشمن لشكر 92 زرهي در اجراي دستور نيروي زميني به يگان‌هاي تابعه ابلاغ كرد كه طرح پدافندي حر را اجرا و مواضع پدافندي را در مناطق مربوطه اشغال نمايند و لذا تيپ 2 زرهي در مواضع عين خوش و گردان 283 سوار زرهي تحت عنوان نيروي پوشش لشكر از پاسگاه نهر عنبر تا پاسگاه سميده (در حدود 35 كيلومتر) مستقر شدند و گروه رزمي 37 زرهي شيراز ارتفاعات مرزي را از پاسگاه سميده تا پاسگاه دويرج اشغال نمود و گروه رزمي 138 پياده اعزامي از لشكر 21 حمزه به عنوان احتياط لشكر در تپه‌هاي برقازه مستقر گرديد.

در اولين ساعات بامداد روز اول مهر ماه با هجوم يگان‌هاي متجاوز ناقوس جنگ در مناطق مرزي غرب رودخانه كرخه همزمان با ساير مناطق به صدا درآمد.

لشكر 10 زرهي عراق در معبر شمالي در مسير عين خوش ـ علي‌گره‌زد ـ پل سرخه نادري و عبور از رودخانه كرخه و ادامه پيشروي به طرف شرق به منظور اشغال شهرهاي انديمشك، دزفول، پايگاه هوايي، پادگان تيپ زرهي و تأسيسات آمادي و بستن گلوگاه شمالي استان خوزستان در پل حسينيه ده كيلومتري شمال انديمشك و لشكر 1 مكانيزه در معبر جنوبي در مسير فكه، تپه‌هاي برقازه، تپه‌هاي ابوصليبي خات و عبور از رودخانه كرخه، تصرف شهر شوش و ادامه پيشروي به طرف شرق به منظور بستن جاده انديمشك‌ ـ اهواز و محاصره اهواز از شمال آن.

مدافعين معبر شمالي در شرايط بسيار ناگوار فرماندهي (بعد از كودتاي نوژه يك افسر مخابرات تيپ 2 زرهي دزفول را سرپرستي مي‌كرد) و كاهش شديد آمادگي رزمي در اثر جريانات انقلاب پس از پنج روز مقاومت و كند كردن پيشروي دشمن عقب رانده شدند و نيروهاي دشمن به سواحل غربي رودخانه كرخه رسيدند و عبور و مرور از طريق پل سرخه نادري (تنها راه ارتباطي) قطع گرديد. در اين روز فرمانده جديد تيپ معرفي گرديد. در معبر جنوبي مدافعين موفق شدند پيشروي دشمن را در ارتفاعات برقازه سد نمايند ولي به سبب قطع شدن خطوط تداركاتي يگان‌ها در پل سرخه نادري براي جلوگيري از انهدام نيروهاي خود شبانه مواضع خود را ترك و از طريق گدارهاي رودخانه كرخه در سواحل شرقي رودخانه مستقر شدند ناگفته نماند يگان‌ها در عبور از رودخانه متحمل تلفات و خساراتي ناشي از عمق و شدت جريان آب رودخانه مي‌گرديدند. اسناد اغتنامي كه بعداً به دست آمد دشمن از دلاوري و سرسختي مدافعين معبر جنوبي كه توانستند پيشروي لشكر 1 مكانيزه را متوقف و يك عقب‌نشيني تاكتيكي حساب شده‌اي را به مرحله اجرا درآورند ستايش شده است.

فرمانده نيروي زميني به منظور سلب ابتكار عمل از دشمن به عناصر تيپ 84 خرم‌آباد كه با تهاجم دشمن از مهران عقب‌نشيني و در دشت دهلران مستقر بودند مأموريت داد در بامداد روز ششم مهر ماه در منطقه عين خوش تك نمايد. عناصر تيپ در اجراي اين عمليات پاسگاه‌هاي نهر عنبر و ربوط را تصرف و لذا عقبه متجاوزين را در معبر شمالي مورد تهديد قرار دادند و لذا لشكر 10 زرهي كه آماده عبور از رودخانه كرخه و ادامه پيشروي براي تصرف اهداف خود بود با دريافت خبر فوق از ادامه تك منصرف و تيپ احتياط خود را براي دفع تهديد عقبه به عين خوش اعزام مي‌نمود. توقف متجاوزين عراقي در اين منطقه هر چند موقتي بود زيرا تلاش‌هاي بعدي براي عبور از رودخانه مؤيد آن است ولي براي نيروهاي ايراني فرصت به دست آمده بسيار ارزشمند بود. متجاوز چهار روز متوالي براي عبور از كرخه در امتداد هر دو معبر شمالي و جنوبي تلاش نمود ولي در اثر مقاومت نيروهاي آسيب ديده، آتش توپخانه، هوانيروز و نيروي هوايي از ادامه پيشروي باز ماند. در روزهاي 10 تا 12 مهر با وصول و استقرار يگان‌هايي از لشكرهاي 21 پياده و 16 زرهي در منطقه دزفول حركت عمده‌اي از دشمن مشاهده نشد. در روز 13 مهرماه در اجراي دستور فرمانده نيروي زميني عناصر باقيمانده تيپ 2 زرهي دزفول با زير امر گرفتن عناصر گروه رزمي 37 زرهي و پشتيباني توپخانه، هوانيروز و نيروي هوايي سرپلي به طول 6 و عمق 3 تا 5 كيلومتر در غرب رودخانه كرخه در حوالي پل سرخه نادري تصرف نمودند.

در حالي كه هنوز قسمت اعظم يگان‌هاي لشكر در مسير راه و يا در تهران منتظر حركت بودند در اجراي دستور فرمانده نيروي زميني لشكر 21 حمزه در 23 مهر ماه بدون رعايت اصول آفندي با سه گردان به دو لشكر دشمن تك نمود و لذا موفقيتي حاصل نشد در حالي كه دشمن مي‌توانست تلفات و خسارات سنگيني وارد نمايد ولي با حسن تدبير گروه فرماندهي كه در صحنه نبرد بودند با حداقل تلفات و خسارات از صحنه كار زار خارج شدند البته سلب ابتكار عمل از دشمن و ايجاد وقفه در ادامه تك و وصول و استقرار يگان‌هاي اعزامي به منطقه و سازماندهي و آرايش مواضع پدافندي در فرصت به دست آمده از دست‌آوردهاي ارزشمند اين عمليات بود با برقرار شدن آرامش نسبي در منطقه، متجاوز به منظور تكميل مأموريت اوليه در روز نهم آبان ماه (همزمان با تلاش آفندي در آبادان) با اجراي 105 دقيقه آتش تهيه از ساعت شش بامداد تا هفت بعدازظهر به مدت 13 ساعت مداوم در شش مرحله و هر مرحله با يك يگان تازه نفس تك نمود نبرد تن به تن بارها در طول روز در داخل سنگرها جريان داشت و نهايتاً در اثر مقاومت مدافعين لشكر 21 حمزه متجاوزين با دادن 800 كشته و بيش از 1000 زخمي و تحمل خسارات سنگين شكست را پذيرفتند و در زمين‌هاي آسيب‌پذير و نامناسب زمين‌گير شدند اظهارات اسرا و پناهندگان در اين روز حاكي از اين بود كه فرمانده لشكر 10 زرهي عراق در سخنراني روز قبل اعلام نموده بود كه با قبول 60 درصد تلفات ناهار را در دزفول صرف خواهيم كرد و بدين‌ترتيب نيروهاي دشمن در اين منطقه تثبيت و اين وضع تا عمليات فتح‌المبين ادامه داشت.

 

 

 

تلاش آفندي رزمندگان در اولين سال دفاع مقدس

مسئولين لشكر 21 پياده حمزه كه مسئوليت پدافند در منطقه را به عهده داشتند مي‌دانستند كه سرپل موجود در غرب كرخه به سبب محدوديت فضاي آن آسيب‌پذير و براي بهره‌برداري از آن در عمليات آفندي گسترده آينده جوابگوي تمركزات نمي‌باشد ضمن اينكه تصرف سرپل‌هاي ديگر در غرب كرخه در ساير مناطق نيز براي ايجاد تسهيلات لازم در عمليات آتي ضروري تشخيص داده شد و لذا در شش ماهه اول سال 1360 تك‌هاي محدود به شرح زير به مرحله اجرا درآمد.

1-  تك‌هاي محدود در تپه چشمه در 13 و 15 فروردين ماه و دهم ارديبهشت ماه

2-  تك‌هاي محدود در منطقه شوش

الف ـ شليبه به صورت ادغامي نيروهاي ارتش و سپاه پاسداران در 25 فروردين

ب ـ انگوش و شش به صورت ادغامي در 31 ارديبهشت ماه

3-  تك محدود در تپه 350 در شمال تپه شاوريه به صورت ادغامي در 14 مرداد ماه

4-  تك محدود در كوت كاپون در ارديبهشت ماه و شهريور ماه

لازم به توضيح است كه اكثريت قريب به اتفاق تك‌هاي محدود اجرا شده با موفقيت به انجام رسيد زيرا كه طرح‌ريزي و هدايت هر يك از آنها براساس برآوردهاي منطقي و رعايت اصول عمليات آفندي به مرحله اجرا در مي‌آمد در اجراي اين تك‌ها 260 نفر اسير، بيش از 1000 نفر كشته و تعداد بي‌شماري زخمي و انهدام 60 دستگاه تانك و سرنگوني يك هلي كوپتر به دشمن تحميل شد. هرچند كه دشمن در خاتمه هر عمليات براي بازپس گرفتن سرزمين‌هاي از دست داده پاتك مي‌نمود ولي با دفع پاتك‌ها براي اجتناب از تحمل تلفات بيشتر از تكرار بيش از حد پاتك‌ها خودداري مي‌كرد لذا تا اواسط اسفند ماه سال 1360 اهميت عوارض حساس از دست داده و پي‌آمدهاي تاكتيكي سرپل‌هاي تصرفي در غرب كرخه و توسعه سرپل اوليه تا شمال ارتفاعات منطقه و استقرار نيروها در رقابيه آشكار نشده بود. هنگامي كه گسترش نيروهاي ايراني براي اجراي عمليات فتح‌المبين مشخص شد مسئولين ارتش عراق پي بردند كه نيروهاي ايراني از سه طرف آنها را احاطه كرده‌اند و لذا امكان دسترسي به جناح و جناحين دشمن براي رزمندگان اسلام فراهم كه از آن بهره‌برداري شد.

 

 

 

محدوده منطقه عمليات فتح‌المبين

از شمال به دامنه‌هاي جنوبي ارتفاعات كبير كوه (علي كشت، محله، شاوريه، اسكندر خندان، خرولي و سپتون) از شرق رودخانه كرخه، از جنوب تپه‌هاي رملي لخيضر و دشت چهيلا و از غرب به كوه ميشداغ، تنگ رقابيه، ارتفاعات تينه و منطقه عين خوش محدود مي‌گردد.

 

 

 

 

مأموريت و اهداف عمليات

رزمندگان اسلام متشكل از سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي ايران به منظور انهدام نيروهاي دشمن در منطقه تك نموده ارتفاعات علي گره زد، عين خوش، ابوصليبي خات، تنگ رقابيه، تنگ ابوغريب و تنگ برقازه را تصرف و سپس در خط ارتفاعات تينه پدافند مي‌نمايند.

استعداد و گسترش نيروهاي دشمن در منطقه

دشمن در امتداد خط تماس نعلي شكل به طول 100 كيلومتر با 25 تيپ پياده، مكانيزه و زرهي در خط و 6 تيپ مكانيزه و زرهي در احتياط پدافند در منطقه را سازماندهي نموده بود اين يگان‌ها با 20 گردان توپخانه پشتيباني مي‌شدند.

 

 

 

 

استعداد و تركيب نيروهاي خودي

يازده تيپ پياده از سپاه پاسداران (75 گردان) و 9 تيپ پياده و 5 تيپ زرهي از ارتش براي اجراي عمليات سازماندهي شده بودند در اين عمليات 22 گردان توپخانه از ارتش عمليات را پشتيباني مي‌كرد.

سازماندهي نيروهاي خودي براي اجراي عمليات

نيروهاي ارتش و سپاه پاسداران در چهار قرارگاه سازماندهي شدند:

1-  قرارگاه قدس

سه تيپ پياده از سپاه پاسداران، يك تيپ پياده و يك تيپ زرهي از ارتش در شمال غرب براي تصرف عين خوش و تنگ ابوغريب

2-  قرارگاه نصر

دو تيپ پياده از سپاه پاسداران، چهار تيپ پياده و يك تيپ زرهي از ارتش در شمال شرق براي تصرف سه راهي قهوه‌خانه، تپه‌هاي علي گره زد و شاوريه

3-  قرارگاه فجر

سه تيپ پياده از سپاه پاسداران و سه تيپ پياده و دو گردان تانك از ارتش براي تصرف تپه‌هاي ابوصليبي خات

4-  قرارگاه فتح

سه تيپ پياده از سپاه پاسداران، يك تيپ پياده هوابرد و دو تيپ زرهي از ارتش براي تصرف تنگ رقابيه و تنگ برقازه

تلاش‌هاي متجاوز در جهت ايجاد وقفه و يا متوقف نمودن عمليات فتح‌المبين

متجاوز كه در فاصله زماني چند ماه با دو شكست بزرگ توانمندي رزمندگان ايران اسلامي را باور كرده بود مصمم گرديد به هر نحو ممكن از اجراي اين عمليات جلوگيري نمايد و لذا در حالي كه جابجايي يگان‌ها و تمركزات براي اجراي عمليات در جريان بود دشمن با استقرار نيروي كافي و مؤثر در منطقه چزابه از 17/11/60 به مدت 10 روز مداوم هر شب با يك يگان تازه نفس تك نمود بدون ترديد دشمن از اجراي اين عمليات دو هدف را دنبال مي‌كرد:

1-  جلوگيري از تمركزات در جبهه شمالي و كشاندن نيروهاي ايراني به طرف بستان و خنثي نمودن عمليات فتح‌المبين

2-  در صورت امكان با تصرف مجدد شهر بستان حيثيت نظامي خود را احيا نمايد گرچه تلاش آفندي دشمن در اثر فداكاري رزمندگان اسلام دفع و نهايتاً نيروهاي طرفين متخاصم در مناطق قبلي خود مستقر شدند ولي در اجراي عمليات فتح‌المبين وقفه ايجاد گرديد.

دولت عراق اين بار فعاليت‌هاي سياسي را براي انصراف دولت مردان ايران اسلامي آغاز كرد و سازمان‌هاي بين‌المللي و به ويژه سران كنفرانس اسلامي را واسطه قرار داد ولي پاسخ سران كشور ايران به هيئت كنفرانس صلح كه روز دوشنبه 17/12/60 در نخست‌وزيري برگزار گرديد خروج بي‌قيد و شرط، پرداخت غرامت، كيفر متجاوز و برگشت آوارگان عراقي بود اين پاسخ خواسته‌اي نبود كه صدام بتواند قبول كند. لذا مجدداً به اقدام نظامي متوسل شد. اين بار ضمن تقويت خطوط پدافندي در منطقه عمومي دزفول ـ شوش به منظور عقب راندن نيروهاي ايراني از سرپل‌هاي غرب كرخه كه در شش ماهه اول سال 1360 با تصرف عوارض حساس منطقه و توسعه سرپل‌ها نه تنها نيروهاي عراقي را از امتيازات مانع طبيعي رودخانه كرخه در سازماندهي خطوط مقدم پدافندي محروم كرده بودند بلكه جناح و جناحين يگان‌هاي خط مقدم او را آسيب‌پذير و مورد تهديد قرار داده بودند و همچنين براي بر هم زدن سازمان آفندي رزمندگان ايران اسلامي اجراي تك‌هاي مختل كننده‌اي را در دستور كار خود قرار داد و چون تهديد جدي و تلاش اصلي نيروهاي ايراني را در منطقه شوش و رقابيه مي‌دانست لذا در آغاز نيمه شب 29 اسفند ماه 1360 با اجراي آتش سنگين توپخانه با دو تيپ زرهي در منطقه شوش و دو تيپ پياده و زرهي در منطقه رقابيه تك نمود تلاش آفندي دشمن كه تا ساعت دو بعدازظهر همان روز (29 اسفند ماه) ادامه داشت در اثر هوشياري و مقاومت رزمندگان اسلام دفع گرديد و دشمن با جابجا گذاشتن تعداد كثيري كشته و 80 نفر اسير و 7 دستگاه تانك سال در منطقه رقابيه و 950 كشته، 155 نفر اسير و 21 تانك منهدم شده در منطقه شوش صحنه نبرد را ترك و عقب‌نشيني نمود.

تلفات خودي در اين درگيري از لشكر 77 در منطقه شوش 10 نفر شهيد و 27 نفر مجروح و يك نفر اسير و از تيپ 55 هوابرد در منطقه رقابيه 30 نفر شهيد و 180 نفر زخمي بود گر چه تلاش آفندي دشمن بدون اخذ نتيجه پايان يافت ولي مشكلاتي براي يگان‌هاي هر دو قرارگاه فجر و فتح به وجود آورد و بسياري از معابر نفوذي ايجاد شده در ميادين مين دشمن مسدود و امكان اجراي عمليات از يگان‌هاي اين دو قرارگاه سلب گرديد و اجراي به موقع عمليات فتح‌المبين زير سؤال رفت و لذا پس از اخذ رهنمودهاي امام راحل عمليات با 24 ساعت تأخير و بدون شركت قرارگاه فتح اجرا گرديد.

 

 

 

 

هدايت عمليات فتح‌المبين

عمليات فتح‌المبين در ساعت يك بامداد روز دوم فروردين ماه 1361 آغاز گرديد:

1-  در مرحله اول عمليات قراگاه قدس موفق گرديد تا آغاز روشنايي روز منطقه عين خوش را به طور كامل و قسمتي از سرزمين‌هاي شرق عين خوش را تصرف ولي به سبب طولاني بودن مسير و آغاز روشنايي روز و عكس‌العمل نيروهاي دشمن نتوانست تنگ ابوغريب را تأمين نمايد. در اين مرحله قراگاه نصر موفق گرديد كليه اهداف پيش‌بيني شده را تصرف و كنترل جاده اصلي پاي پل كرخه، سه راهي قهوه‌خانه، علي گره زد را به دست بگيرد ولي پاكسازي منطقه ميسر نگرديد ولي قرارگاه فجر به سبب تحمل تلفات و خسارات در تك مختل كننده دشمن و مستحكم بودن خطوط پدافندي متجاوز در تپه‌هاي ابوصليبي خات گر چه در مناطقي موفق به پيشروي گرديد ولي در اثر مقاومت دشمن در خطوط اوليه مستقر گرديد. نتيجه كلي عمليات در مرحله اول بسيار درخشان بود. مسئولين ارتش عراق كه اجراي عمليات در منطقه عين خوش را بعيد مي‌دانستند به سبب حسن تدبير سلسله مراتب فرماندهي در اختفاء عمليات موجبات غافلگيري دشمن فراهم گرديد و لذا قراگاه قدس با تصرف حساس‌ترين عارضه منطقه يعني عين خوش اصلي‌ترين راه ارتباطي دشمن در شمال منطقه را قطع نمود و پاتك‌هاي دشمن در طول روز اول عمليات در منطقه عين خوش دفع گرديد.

 

 

 

 

 

در دومين روز عمليات يعني سوم فروردين ماه از آغاز روشنايي روز پاتك‌هاي دشمن در منطقه عين خوش ادامه يافت ولي موفقيت چنداني نصيب دشمن نگرديد و اما چون ادامه اين وضع خطر سقوط عين خوش را در برداشت لذا قراگاه كربلا به منظور سلب ابتكار عمل از دشمن و جلوگيري از پاتك‌هاي مداوم او اجراي مرحله دوم عمليات را در دستور كار خود قرار داد.

2-  در مرحله دوم عمليات كه در ساعت يك بامداد روز چهارم فروردين ماه اجرا گرديد قسمتي از يگان‌هاي قرارگاه فتح با طي مسافتي بيش از 20 كيلومتر و عبور از تنگ ذليجان در قسمت جنوبي منطقه مواضع مستحكم دشمن را در تنگ رقابيه دور زده و با وصول به عقبه دشمن تنگ رقابيه را تصرف نمودند در اين مرحله قرارگاه نصر كه به وسيله يك تيپ زرهي تقويت شده بود در آغاز روشنايي روز يا قسمتي از يگان‌هاي خود از تپه‌هاي علي گره زد به سمت تنگ ابوغريب پيشروي ولي به سبب درگيري با يگان‌هاي دشمن كه براي تداوم پاتك در حال حركت به سمت عين خوش بودند از ادامه پيشروي باز ماند و نتوانست تنگ ابوغريب را تصرف نمايد. نتيجه كلي عمليات در مرحله دوم حاكي از اين بود كه اتخاذ تدابير اصولي و منطقي در قرارگاه كربلا ابتكار عمل را از دشمن سلب و حاكميت در صحنه نبرد به دست رزمندگان ايران اسلامي افتاد با تصرف تنگ رقابيه تهديد تنگ برقازه معبر اصلي دشمن در جنوب منطقه جدي شد و فرماندهان ارتش عراق از اعزام نيرو به عين خوش منصرف و تلاش خود را براي حفظ معبر جنوبي در برقازه و تپه‌هاي ابوصليبي خات متمركز نمودند. در روزهاي پنجم و شش فروردين ماه عدم تمايل پرسنل دشمن با ادامه نبرد و اشتياق آنها به اسارت و پناهنده شدن آشكار گرديد و عملاً به مرحله اجرا درآمد. در اين روز قرارگاه كربلا طرح‌ريزي‌هاي اصولي را براي تصرف تپه‌هاي ابوصليبي خات از جناح آن انجام و آماده اجرا نمود.

3-  مرحله سوم عمليات فتح‌المبين در ساعت يك بامداد هفتم فروردين ماه آغاز گرديد و در اين مرحله يگان‌هايي از قرارگاه نصر از جناح باز دشمن به عمق مواضع پدافندي او نفوذ و با تصرف تپه‌هاي سايت 4 و 5 و تپه رادار و الحاق با يگان‌هاي فجر يكي از مستحكم‌ترين مواضع دفاعي دشمن شكستند و تپه‌هاي ابوصليبي خات به طور كامل به تصرف رزمندگان اسلام درآمد در حالي كه صدام حسين در صورت تصرف آن تحويل كليد بصره را اعلام نموده بود. با اين پيروزي شيرازه يگان‌هاي ارتش عراق در اين منطقه متلاشي و فرار پرسنل دشمن از منطقه نبرد آغاز شد. با وجود اينكه روز هشتم فروردين ماه براي پاكسازي منطقه و آماده شدن براي تصرف تنگ‌هاي برقازه و ابوغريب در نظر گرفته شده بود ولي افزايش روحيه تهاجمي نيروهاي خودي موجب گرديد كه در روز هشتم فروردين يگان‌ها ضمن پاكسازي منطقه به طرف اهداف نهايي پيشروي به طوريكه قبل از پايان روشنايي روز هشتم فروردين ماه معابر برقازه و ابوغريب را تصرف و خاتمه عمليات فتح‌المبين اعلام گرديد. در اين عمليات 22 گردان توپخانه با شليك بيش از 350 هزار گلوله يگان‌ها را پشتيباني نمودند. همچنين هوانيروز روزانه با 110 فروند هلي‌كوپتر با شليك 27500 گلوله توپ 200 ميليمتري، 200 فروند موشك تاو، 2250 عدد راكت و 11 فروند موشك ماوريك يگان‌ها را پشتيباني نمودند ضمن اينكه 2700 نفر مجروح را تخليه و در حدود 3000 نفر پرسنل را جابجا و 170 تن بار را حمل نمودند. جهاد سازندگي و مهندسي هر دو ارگان ضمن مرمت جاده‌ها و جاده‌سازي براي وصول به تنگ ذليجان و بريدن ارتفاعات صخره‌اي و خاكبرداري وسيع از تپه‌هاي ميشداغ در كوتاه مدت مؤثرترين كمك  را براي يگان‌هاي مانوري به عمل آوردند. نيروي هوايي نيز با حفاظت آسمان منطقه آزادي عمل را براي يگان‌هاي مانوري فراهم و در نبردهاي هوايي 13 فروند هواپيماي دشمن را سرنگون كردند.

 

 

 

 

دست‌آوردهاي عمليات فتح‌المبين

 

  آزادسازي 2400 كيلومتر مربع از سرزمين‌هاي اشغالي، اسارت 15450 نفر كه 145 نفر افسر بودند، بيش از 25000 نفر كشته و زخمي، 150 تانك و 170 نفربر، 165 قبضه توپ و 500 خودرو به غنيمت گرفته شد و 360 تانك و 150 نفربر منهدم و 13 هواپيما و سه فروند هلي‌كوپتر سرنگون گرديد، امكان صرفه‌جويي در قوا فراهم، شهرهاي شوش، دزفول و انديمشك از برد توپخانه خارج و با آزاد شدن كليه روستاهاي منطقه تعداد كثيري از آوارگان جنگي به خانه و كاشانه خود برگشتند. قدرت رزمي و روحيه پرسنل دشمن كاهش و روحيه پرسنل خودي افزايش و تمايل مردم براي حضور در جبهه‌ها افزايش يافت.



سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 18:52 ::  نويسنده : پویا

مقاله ای زیبا در رابطه با دفاع مقدس

 

این جنگ در حالی شروع شد که مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را می‌گذراندند و طبعاً به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی می‌اندیشیدند. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلایل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند

.

علل آغاز جنگ


گرچه صدام حسین در ساعات میانی 31 شهریور و پیش از صدور فرمان حمله به ایران، موضوع اختلافات مرزی را دلیل وقوع جنگ عنوان کرد، اما حتی خود او نیز می‌دانست این جنگ مرحله اجرایی نقشه برنامه‌ریزی شده، هدفمند و فرامنطقه‌ای است و دولت بغداد به دلیل اختلافات زمینی و دریایی خود با ایران، تنها داوطلب اجرای این نقشه شده است.
واقعیت این است که انقلاب اسلامی تنها سبب از بین بردن «جزیره ثبات غرب» در منطقه نشده بود، بلکه تمامی الگوها و هنجارهای مورد نظر غرب در خاورمیانه و خلیج فارس را بر هم زده بود. انقلاب اسلامی در برابر نظامهای لائیکی مورد نظر غرب در منطقه، با صراحت، احیاء مذهب را صلا می‌داد. علاوه بر آن قدرتهای بزرگ از این نگران بودند که ثبات مورد نظر آنان در خاورمیانه و همچنین جریان آرام و مطلوب نفت از خلیج فارس، با تثبیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به خطر افتد. به همین دلیل امریکا و اتحاد جماهیر شوروی ـ علیرغم اختلافات برخاسته از فضای جنگ سرد ـ در نارضایی از انقلاب اسلامی ایران موضع یکسانی داشتند.
جمهوری اسلامی ایران در طول یک سال و چند ماه قبل از وقوع جنگ تحمیلی، با فشارهای برون مرزی متعددی روبرو شد:
جنگ تبلیغاتی، سیاسی روانی؛ محاصره اقتصادی؛ بلوکه کردن دارایی‌های ایران؛ تهدیدات نظامی (مداخله نظامی در طبس و ...)؛ تحریف ماهیت انقلاب اسلامی در عرصه بین‌المللی؛ دامن زدن به تروریسم و ناامنی داخلی و حمایت از آن.
هدف از این اعمال، بدبین ساختن افکار عمومی جهان نسبت به انقلاب اسلامی، جلوگیری از شناسایی سیاسی جمهوری اسلامی و فراهم ساختن زمینه های جنگ علیه ایران بود. هدف این بودکه هرگونه برخورد با ایران، در عرصه بین‌المللی، اقدامی در جهت بازگرداندن ثبات و آرامش به منطقه ومطابق خواست جامعه جهانی جلوه کرده و توجیه پذیر باشد. هدف این بود که نگذارند نهضت امام خمینی (ره) به عامل تأثیرگذار در تعیین نظم استراتژیک جهان تبدیل شود.
این گونه اهداف و دیدگاهها نیز نمی‌توانست در چهارچوب اختلافات مرزی و جاه‌طلبی‌های صدام تعریف شود. صدام در حقیقت فریب توطئه خارجی را خورد و جاه‌طلبی‌اش محرکی برای انتخاب عراق در اجرای این توطئه بود. البته در کنار این جاه‌طلبی، صدام انگیزه‌های جداگانه‌ای نیز برای جنگ داشت: صدام از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جمعیت 60 درصدی شیعیان عراق نگران بود؛ صدام همانگونه که خود و دولتمردانش به دفعات اعلام کردند از پیمان الجزیره ناراضی بوده و در پی فرصتی برای لغو آن و حل یکسره اختلافات مرزی دو کشور مطابق میل خود بود؛ صدام ـ بعدها از زبان سیاستمداران عراقی و غیر عراقی منتشر شد ـ مایل بود در برنامه نابودی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن خطرتفکر اسلامی برای استعمارگران، در منطقه پیشقدم شود تا بتواند حمایت دولتهایی را که با پیروزی انقلاب اسلامی منافعشان خطر افتاده، جلب کند و خود رهبری جهان عرب را به دست گیرد.
به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران سیاسی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را تهاجمی فرا منطقه‌ای و برخاسته از اراده برون مرزی می‌شمارند.
البته حوادث بعد نشان داد که امریکا و یارانش در تبیین واقعیت‌ها، اشتباه کرده و دچار خوش‌بینی شده بودند که ناشی از ماهیت رخدادهای سیاسی‌ـ اجتماعی و اطلاعات نادرست امریکا بود. امریکا به رغم نظام و سیستم اطلاعاتی‌اش، همچنین حضور طولانی مدت در جامعه ایران، فاقد اطلاعات واقعی بود و توان تبیین صحیح این اطلاعات را نیز نداشت.
مجموعه این مسایل، امریکا و هم پیمانانش را به چالشی با جامعه ایران کشاند که هنوز بعد از گذشت نزدیک به سه دهه به پایان نرسیده است. گرچه در این مدت تحولات زیادی رخ داده، اما به طور قطع آن چه امریکایی‌ها از آن هراس داشتند اتفاق افتاد؛ انقلاب اسلامی ایران در برگرفتن غبار از چهره اسلام و خارج ساختن آن از کنج راکد عبادتگاهها به صحنه سیاسی جوامع بشری موفق بود.
تمهیدات صدام برای جنگ تحمیلی
صدام که اساساً با نیت مبارزه با جمهوری اسلامی ایران در 25 تیر 1358 با کودتا در عراق به قدرت رسیده بود، از ابتدا از تمامی راههای ممکن برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی بهره گرفت.
اخراج هزاران ایرانی از عراق در نیمه دوم 1358ش.؛ توزیع اسلحه بین عوامل ضد انقلاب حمایت از بمب‌گذاران و طراحی انفجارهای مکرر در خطوط راه‌آهن و تأسیسات نفتی؛ پناه دادن به ژنرالهای فراری حکومت پهلوی؛ انتخاب اسامی مجعول برای شهرهای ایران در نقشه‌ها و کتابهای درسی (عراق اهواز را «الاحواز»، خرمشهر را «محمره»، آبادان را «عبادان»، سوسنگرد را «خفاجیه» و بالاخره خوزستان را «عربستان» نامید.1) و الحاق خیالی این شهر‌ها به قلمرو جغرافیائی عراق؛‌ تحریکات و تجاوزات مکرر مرزی (دهها مورد یادداشت رسمی اعتراض از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به سفارت رژیم عراق در تهران ارسال شده است2)؛ انعقاد قراردادهای خرید هواپیماهای میراژ، میگ وتوپولف (این قراردادها پس از پیروزی انقلاب و قبل از جنگ منعقد شده است)؛ تقویت بدون دلیل نیروهای عراقی در مرز مشترک دو کشور و ایجاد موانع از قبیل سنگرهای بتونی، سیم‌های خاردار و ... صدها نمونه دیگر از اقدامات مقدماتی صدام برای فراهم آوردن زمینه یک تهاجم گسترده نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
از این رو هجوم نظامیان عراق به ایران در 31 شهریور 1359، تعجب هیچ یک از محافل سیاسی مطلع جهان را برنیانگیخت، چرا که از تمامی اقدامات یکساله صدام، بوی جنگ به مشام می‌رسید.
دولتمردان عراقی از همان ابتدای تجاوزشان تمامی توان سیاسی، نظامی و تبلیغی خود را برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی ایران به کار بستند. در جبهه سیاسی هیأتهای بسیاری را روانه کشورهای اروپایی، آفریقایی و آسیایی کردند و در این مأموریت‌ها تلاش داشتند تا اهداف و مقاصد خود در تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی ایران را، نزد جهانیان توجیه نمایند. در نیمه اول دهه 1360 ش. روزنامه‌ها و رسانه‌های ارتباط جمعی امریکا و اروپا مملو از مقالات و گزارشهایی بود که در آنها، به اهداف و نقشه‌های مقامات عراقی در به راه انداختن جنگ و علت حمایت کشورهای غرب و شرق از آنها اشاره شده بود. در این مقالات در توصیف اهداف جنگ به سرکوب بنیادگرایی در منطقه، توقف صدور انقلاب اسلامی، کاستن از خطر بالقوه برای حکومت صهیونیستی، رفع نگرانی دولت‌های عرب خلیج فارس از قدرت ایران و ... اشاره شده بود.
عراقی‌ها در خلال جنگ، تمام قوانین ومقررات بین‌المللی را زیر پا گذاشتند: پیمان الجزایر، پیمان منع کاربرد سلاحهای شیمیایی، پیمان منع حمله به اماکن مسکونی، پیمان مربوط به ضرورت رفتار انسانی با اسیران جنگی، پیمان مربوط به ضرورت امنیت هوانوردی، پیمان مربوط به امنیت دریاها، و دهها و صدها نمونه دیگر از پیمانها، مقررات و قوانین معتبر بین‌المللی در خلال جنگ تحمیلی از سوی عراقی‌ها به زیر پا گذارده شد
بغداد در خلال جنگ تحمیلی، از شبکه‌های بمب‌ گذار درداخل کشورو در رأس آنها از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) حمایت کرد. منافقین که در فرانسه و بعد در عراق مستقر شدند با سکوت یا حمایت دولت‌های میزبان، بسیاری از اقدامات تروریستی علیه مسئولان و افراد عادی کوچه و بازار ایران را در خلال جنگ تحمیلی هدایت ‌کردند. ترور مردم عامی و مسئولان نظام، در پاریس و بغداد طراحی و برنامه‌ریزی می‌شد و در شهرهای مختلف ایران به اجرا در می‌آمد. هفتم تیر و شهادت آیت‌الله بهشتی و 72 نفر از مسؤولان ایران، هشتم شهریور وشهادت رئیس جمهور رجایی و نخست‌وزیر باهنر، شهادت امامان جمعه، ترور مستمر مردم عادی از قبیل کاسب، دانش‌آموز، روحانی و غیره از جمله اقدامات تروریست‌های داخلی تحت الحمایه دولت عراق در خلال 8 سال جنگ تحمیلی بود
علاوه بر این، ابعاد جنگ فقط در مرزها و یا در داخل شهرها به صورت ترورهای روزمره خلاصه نمی‌شد، بلکه خانه‌های مسکونی مردم و مدارس کودکان بی‌دفاع در بسیاری از شهرهای ایران آماج حملات موشکی عراقی‌ها بود و هزاران نفر از تلفات مردمی جنگ ناشی از همین گونه حملات بود. کشتی‌های باری و نفتی که عازم بنادر ایران بودند، در بخش عمده این 8 سال هدف حملات هوایی عراق در خلیج فارس بودند و هواپیماهای جاسوسی ـ آواکس ـ که در عربستان مستقر بودند، جنگنده‌های عراقی را در هدف‌گیری این کشتی‌ها یاری می‌دادند.
حمایتهای جهانی از صدام
در خلال جنگ تحمیلی، عراق از حمایت بی‌دریغ تسلیحاتی، مالی و سیاسی بین‌المللی برخوردار بود. فرانسه، شوروی، انگلستان و چین درصدر صادر کنندگان اسلحه مورد نیاز عراق قرار داشتند، آلمان تأمین کننده عمده جنگ افزارهای شیمیایی عراق بود و دولت‌های عرب حوزه خلیج فارس تأمین کننده عمده نیازهای نفتی، مالی و ترابری عراق بودند.
دولت عراق در 1358ش. حدود 12 میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات کرد، امّا در 1361 توانست در خرید جنگ‌افزار از عربستان سعودی سبقت گیرد و در 1363 ش. بودجه نظامی بغداد از مجموع بودجه نظامی کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر شد. در این سال عراق 40 درصد درآمدهای داخلی خود را صرف خرید جنگ‌افزار از امریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کرد. هزینه‌ای که عراق در دهه 1360ش. صرف خرید سلاح از امریکا و اروپا کرد، از هزینه تسلیحاتی کشورهای صنعتی اروپای غربی در همین دهه بیشتر بود. در این دهه عراق، دو برابر آلمان غربی بودجه نظامی داشت.3
نه در امریکا، نه در اروپا، نه در روسیه و نه در سازمان ملل، هیچ منعی برای تسلیح مداوم عراق به انواع جنگ‌افزارهای کشتار جمعی در دهه 1360 ش. وجود نداشت. بسیاری از این سلاحها در شرایطی به عراق سرازیر می‌شد که این کشور پولی برای خرید آنها نداشته و خود را همه ساله به فروشندگان خود مقروض می‌ساخت. بسیاری از واردات نظامی نیز با صادرات نفتی پاسخ داده می‌شد.
آمارهای رسمی نشان می‌دهد که شوروی، فرانسه و چین ـ سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل ـ به ترتیب درصدر کشورهای صادرکننده سلاح به عراق در دهه 1360 ش. بوده‌اند. در طول این دهه، 53 % واردات نظامی عراق به ارزش تقریبی 13 میلیارد و 400 میلیون دلار از شوروی تأمین می‌شد. فرانسوی‌ها نیز با فروش بیش از 5 میلیارد دلار سلاح به عراق در دهه 1360ش. مجموعاً 20 % واردات نظامی عراق را به خود اختصاص داده‌اند. این رقم در مورد چین نیز به 7% یعنی به بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون دلار بالغ می‌شد. 4
در کنار فعالیت مستقیم کارخانجات جنگ افزار سازی وابسته به دولت‌ها، مؤسسات خصوصی مختلف نیز در این راستا صرفاً جهت کسب درآمد هرچه بیشتر وارد معرکه شده و بدون توجه به قوانین داخلی هر کشور در مورد منع صدور ساز و برگ نظامی به کشورهای درگیر جنگ و حتی قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی ناظر بر جلوگیری از تولید و فروش سلاحهای غیر متعارف، عراق را به صورت یک زراد خانه عظیم درآوردند.
این روند باعث شد که حکومت بعث نه تنها به پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی در زمینه‌های جنگ هوایی و زمینی دست یابد، بلکه کارخانجات جنگ افزار سازی متعددی با همکاری کشورهای مختلف به صورت آشکار و نهان برپا ساخت، به طوری که طبق گزارش مؤسسات بین‌المللی، در پایان جنگ، عراق پنجمین قدرت نظامی جهان شد.5
در این جنگ امریکایی‌ها نیز سهم خود را در یاری رساندن به ماشین جنگی صدام و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران ایفا کردند: در اسفند 1360، نام عراق از فهرست کشورهایی که واشنگتن از آنها به عنوان «طرفداران تروریسم» یاد می‌کرد خارج شد و در آذر 1363، امریکا به تحریم سیاسی عراق خاتمه داد و روابط سیاسی با این کشور را برقرار کرد. امریکایی‌ها در موارد متعددی هماهنگ با صدام و به طور مستقیم وارد جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران شدند. حمله به پایانه‌ها و چاه‌های نفتی ایران در خلیج فارس و ساقط کردن هواپیمای مسافری ایرباس ایران بر فراز این منطقه و کشتار 300 مسافر و خدمه آن، دو نمونه از این حملات بود. این حوادث در حالی رخ می‌داد که ایران مورد تحریم تسلیحاتی قرار داشت و این تحریم با شدت اعمال می‌شد. «کاسپارواین برگر» ـ وزیر دفاع وقت امریکا ـ راجع به تصویب قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران با صراحت گفته بود:
«... 
در صورتی که قطعنامه تحریم تسلیحاتی اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک می‌شود و در واقع ریشه موجودیت ایران نیز به صورت یک ملت به خشکی می‌گراید... 6»
شورای همکاری خلیج فارس که در 1359 ش. به بهانه همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی 6 کشور عضو ـ امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت، عربستان سعودی و عمان ـ به وجود آمد، عملاً کانونی برای گردآوری دلارهای نفتی منطقه و انتقال آن به بغداد برای تقویت بنیه نظامی عراق شده بود. هنگامی که جنگ به پایان رسید، تنها مطالبات نقدی 6 کشور عضو این شورا از عراق، از مرز 80 میلیارد دلار گذشته بود. این غیر از میلیاردها دلار نفتی بود که دولتهای منطقه به ویژه کویت و عربستان از پالایشگاهها و پایانه‌های خود به حساب عراق به شرکتها و کمپانی‌های نفتی غرب فروخته بودند.
شیخ نشینهای عرب منطقه به مدت یک دهه به مثابه دولتهای دست نشانده بغداد عمل می‌کردند. عراقیها دائماً از آنها متوقع بودند و برای جنگ و اقدامات نظامی خود بر سر آنان منت می‌گذاشتند و رژیمهای عرب نیز سپاسگزار بعثیها، دلارهای نفتی‌شان را برای حاکمان بغداد ارسال می‌کردند؛ همان حاکمانی که دو سال بعد از پایان جنگ تحمیلی‌شان بر ایران، در حمله جدید خود به کویت و عربستان تلافی حمایتهایشان را کردند!. به همین دلیل، هنگامی که در تابستان 1369 ش.، صدام، طرح حمله گسترده به کویت را آماده می‌کرد، کمترین بهایی برای واکنش احتمالی عربستان و سایر شیوخ شورای همکاری قائل نبود. دولتهای عرب حوزه خلیج فارس در آن سال، در حقیقت پاداش سیاست ده ساله خود را در دفاع یکجانبه از صدام دریافت کردند.
ناکامی صدام در دستیابی به اهدافش
ایمان و اعتقاد راسخ رزمندگان ایران به حقانیت انقلاب اسلامی و موج عظیم مردمی که در قالب «بسیج» برای دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران طی 8 سال دایماً حضور خود را در جبهه حفظ کردند، بزرگترین سرمایه انقلاب و نظام بود و مهمترین نقش را در توقف ماشین جنگی عراق بر عهده داشت
در بررسی عوامل شکست عراق در دستیابی به اهداف اعلام شد‌ه‌اش، علاوه بر ایمان و اعتقاد رزمندگان ایرانی، عوامل دیگر از قبیل ناامیدی حامیان صدام از سقوط جمهوری اسلامی ، مردمی شدن جنگ و سرانجام پذیرش قطعنامه 598 از جانب ایران نیز بی تأثیر نبود. نتیجه آن شد که عراقیها 8 سال پس از شروع جنگ در همان نقطه اولیه آغاز قرار داشتند.
«
خاویر پرزدکوئه‌یار» ـ دبیر کل وقت سازمان ملل ـ نیز در خاتمه جنگ، با انتشار بیانیه‌ای رسماً از عراق به عنوان «شروع کننده جنگ» نام برد. این بیانیه نیز سندی از مجموعه اسناد حقانیت جمهوری اسلامی ایران درجنگ بود. در خلال این جنگ هیأتهای متعدد صلح از سوی سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و جنبش عدم تعهد برای میانجی‌گیری به تهران و بغداد سفر کردند که غالباً داوری آنها به دلیل آن که فاقد اصل بیطرفی و گاهی عاری از عدالت و صداقت بود، به نتیجه‌ای نرسید. قطعنامه‌های منتشره از سوی شورای امنیت سازمان ملل نیز به استثنای قطعنامه هفتم ـ قطعنامه598ـ که در تیر 1366 به تصویب رسید، غالباً جانب انصاف و عدالت را رعایت نکرده بود.
قطعنامه 598 نیز عاری از اشکال نبود اما نسبت به سایر قطعنامه‌های منتشره، مواضع بیطرفانه‌تری داشت و جمهوری اسلامی ایران علیرغم بی‌میلی اولیه سرانجام در تیر 1367 آن را رسماً پذیرفت. روز 29 مرداد 1367 از سوی سازمان ملل آتش بس اعلام شد و به تدریج آتش جنگ در جبهه‌ها خاموش گردید. با این همه هنوز اکثر بندهای قطعنامه 598 اجرا نشده است.
قسمتی از پیام امام خمینی(ره) راجع به قطعنامه 598 و شرایط سیاسی آن روز چنین است:
... 
من با توجه به نظر تمام کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم و خدا می‌داند که اگر نبود انگیزه‌ای که همه‌ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی‌بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود...
... 
خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهر آلود قبول قطعنامه را سرکشیده‌ام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم، و بدا به حال آنان که در این قافله نبودند، بدا به حال آنهائی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت، بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند.7
به این ترتیب جنگی که در 31 شهریور 1359 توسط همة ظالمان جهان و به دست صدام بعثی به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد، بدون دستیابی آنان به اهدافشان، در تابستان 1367 ش. به پایان رسید.

 

 



سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 18:49 ::  نويسنده : پویا